فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مبانی نظری و پیشینه پژوهش فشار روانی و استرس دارای 43 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
مبانی نظری و پیشینه پژوهش فشار روانی و استرس
مقدمه
از آن هنگام كه كلمه استرس
Stress
به عنوان ترجمان « هر نوع فشار رواني يا جسمي ، كه درجه آن از نظر قدرت يا تداوم از حد ظرفيت سازشي ارگانيسم فراتر رود و به ناسازگاري يا اختلال منجر شود » پيشنهاد گرديده است؛طبقات مختلف مردم از هر سطح تحصيلي يا اجتماعي ـ به فراواني و به گونه اي فراگير از اين كلمه براي بيان فشار عصبي يا رواني استفاده مي كنند و به گونه اي احساس تنش خويش را با همين عبارت توصيف مي كنند.
اما نكته اين جاست كه اگر چه همه افراد ، كلمه استرس را به سادگي در سخنان روزمره شان به كار مي برند ؛ شايد از آثار سوء و جدي آن به اندازه كافي آگاه نباشند و شيوه هاي ساده و صحيح پيشگيري از آن را به كار نبندند و خود آگاه و ناخود آگاه و خود خواسته به استرس هاي قابل اجتناب دچار شوند و از اينكه به طور مداوم و فزاينده با آن روبرو هستند ؛در شگفت نيز باشند .از آن جا كه پيامدهاي استرس ،تهديدي جدي براي سلامتي به شمار مي آيد و موجب كاهش لذت و بهره وري فرد از يك زندگي پربار مي شود و همچون سدي در برابر پيشرفت ، ايفاي نقش مي كند ،و از آنجا كه بسياري از استرس هاي روزمره با ساده ترين شيوه ها ، قابل پيشگيري هستند؛ آشنايي جامعه با پيشگيري از استرس و كنترل و مدارا با آن از ضرورت و اهميت شايسته اي برخوردار است.
استرس ، پديده اي امروزي نيست؛ هنگاميكه بشر يك شكارچي يا طعمه شكار بود نيز استرس وجود داشت .به هر حال ، در دنياي امروز، استرس همچون نفس كشيدن و راه رفتن، بخشي از زندگي است. اگر بخواهيم ساده تر بگوييم، استرس يك آتش است. به عبارت دقيقتر آتش زير خاكستر است.آتش پنهان پايدار .ما مي توانيم آن را كنترل نموده و از گرمي آن لذت ببريم ، يا آن را شعله ور نموده به آتش سوزي بزرگي مبدل نمائيم.با نداشتن راه صحيح، بسياري از ما حالت دوم را انتخاب مي كنيم.
( پرومودباترا، 1375، صص 10-5)
تاريخچه استرس
استرس در مفهوم كلي ،پديده اي نوظهور و منحصر به قرن حاضر نيست ولي تفاوتهاي موجود ، از نقطه نظر تنوع ، استمرار و منابع در زمانهاي گذشته و حال بسيار فاحش و قابل تعمق است.اجداد ما با استرس كوتاه مدت روبرو بودند، بدين معني كه وقتي با آب و هواي بد ،كمبود مواد غذايي ، رقبا، دشمنان و
…
روبرو مي شدند ، به سرعت و به صورت غريزي واكنش نشان داده و در اين راه از تغييرات حاصل در سيستم فيزيولوژيكي و رواني خود ياري مي جستند.به عبارت ديگر ،آنها با استرس زندگي نميكردند بلكه در حواشي آن قرار داشتند. متاسفانه بشر امروزي در محيطي زندگي مي كند كه به طور مداوم با شرايط، عوامل و موقعيتهاي توام با استرس روبرو است.
(بوشهري، 1376، ص 35)
اصطلاح استرس يا فشار رواني كه از كلمه لاتين
STRINGER
مشتق شده ،به معناي
در آغوش گرفتن ،فشردن و باز فشردن است؛ رفتارهايي كه مي توانند با احساسات متضاد همراه باشند.براي مثال مي توان كسي را در آغوش گرفت اما در همين حال وي را دچار اختناق كرد.
(استورا،1377،ص25)
فشار رواني يا استرس كه واژه اصلي آن ، چنانچه گفته شد ريشه در زبان لاتين دارد در قرن هفده ميلادي بسيار متداول بوده و به معني سختي و دشواري ، فلاكت و محنت به كار رفته است.
در اواخر قرن هجده معني آن به نيرو ،فشار ، زور و تلاش بسيار تغيير يافت و منظور از آن در وهله نخست ، نيروهاي ذهني و جسمي فرد يا افراد بود.در سال 1910 سر ويليام اسلر
Sler
متوجه ارتباط بين درد سينه و هيجانات زندگي شد و كشف كرد كه اضطراب و فشار باعث بيماري مي گردد.
در سال 1930 والتر كانن
Cannon
طي مقاله اي ، تعريف نوين و كاملا مختلفي از استرس ارائه داد.كانن اثرات استرس را روي حيوانات و انسانها مورد مطالعه قرار داد ، به خصوص واكنش « جنگ يا گريز » .زيرا انسان همانند حيوانات وقتي در مقابل خطري جدي قرار بگيرد يكي از سه حالت : مقاومت ،مبارزه يا تلاش براي فرار را انتخاب خواهد كرد .كانن دريافت وقتي افراد مورد آزمايش او در مقابل سرما ، كمبود اكسيژن ، و برانگيختگي قرار مي گيرند مي توان تغييرات فيزيولوژيكي فوري مانند ترشح آدرنالين را در آنها مشاهده كرد.
(كوپر، 1370، ص 8)
يكي از اولين تلاشها ي علمي براي تشريح فرايند بيماريهاي وابسته به استرس به وسيله پزشك دانشمند هانس سليه
Slyes
به عمل آمد او در سال 1946 براي فردي كه در مقابل حالتهاي اضطراب آور قرار مي گيرد سه مرحله قائل شد:
1.واكنش در برابر خطر ، كه در آن مرحله پايين آمدن مقاومت دروني به دنبال حالتي مخالف هول و هراس به وجود مي آيد و در طول آن مكانيسم مقاومت شخص فعال مي گردد.
2.مقاومت، مرحله اي كه حالت انطباق ،اميدواري ، احساس موفقيت فرد به حالت تعادل خويش برمي گردد .به هر حال اگر عامل اضطراب همچنان ادامه داشته باشد يا مكانيسم دفاعي كار نكند ، مرحله سوم پيش مي آيد.
3.فرسايش يا عجز، وقتي است كه مكانيسم هاي انطباقي فرو مي ريزد. (همان منبع، ص 9)
در اوائل دهه 1950 ميلادي روان پزشكي به نام توماس هلمز
Holmes & Rahe
در پژوهشهاي خود تنها عامل مشترك در ايجاد هر نوع استرس را لزوم ضرورت و اجبار در ايجاد تغيير و تحول مهم در روند زندگي معمولي فرد دانست و به همراه ريچارد راهه ، با سوالاتي مبني بر اولويت دادن به اتفافات و حوادث و تغييرات مهم زندگي ، ميزان فشار رواني را بر حسب تغييراتي كه در زندگي افراد روي مي دهد اندازه گيري كردند و مقياس رتبه اي سازگاري مجدد و اجتماعي را فراهم كردند.
در دهه 1970 روانشناسي به نام ريچارد لازاروس
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش فشار روانی و استرس_1553771365_24175_3969_1401.zip0.14 MB |